تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ a.s 
با سلام
1: راه صحيح اين است که پيش از معنا کردن ولايت تکويني و تشريعي، خود ولايت را معنا کنيد. بديهي است آنچه تحت عنوان ولايت در کتاب و سنت است مشترک معنوي است، اما بين اين دو قسم، مقسم واحد که در همه اقسام باشد وجود ندارد.
2: پس از معناشناسي ولايت و بررسي مصاديق آن در منابع ديني به اين نتيجه خواهيم رسيد که استعمال آن در قرآن براي مؤمنين نسبت به هم، طاغوت نسبت به کفار، و شيطان نسبت به متبعينش، حاکي از يک امر حقيقي و رابطه حقيقي خواهد بود نه يک امر تشريعي و قراردادي. همين تأمل کافي است تا در نظام فکري و ديدگاه خود در رابطه با معنا و اقسام ولايت تجديد نظر کنيم.
3: از آنجا که قراردادها برگرفته از حقايق خارجي است، ولايت تشريعي بدون نحوه اي از ولايت تکويني محال است.
4: اگر براي اجتماع حقيقتي تکويني قائل شويم چنانچه در قرآن نيز تصريحاتي هست، و آنگاه رابطه آن حقيقت تکويني با خداي متعال را کشف کنيم، بهتر ميتوانيم در بحث ولايت تکويني بينديشيم.
+ بنده خدا 
ولايت فقيه و مرجعيت هر دو شعبه ولايت تشريعي و نيابت در آنند يکي اجتماعي ديگري علمي و هر دو ولايت ظاهري است و شرط آن عادل بودن است. اما ولايت معنوي يا تکويني بعد از معصوم -ع- را علما و افراد معنوي خاصي خواهند داشت که شرطش ورع است و صاحب نفس کريمه بوده و تصرفات معنوي در افراد دارند و برايشان فتح باب معنوي شده باشد مانند امام خميني (ره) و آيت الله بهجت (ره) بطور شاخصي اين ولايت را دارند. اما منعي نيست که ديگر علما بميزان معنويتشان تاثيرگذار هم باشند.
+ حسام الدين 
برادر حرفي نزنيد که فردا خود رهبري هم انکار کنند شما ازکجا ميدانيد که ايشان داراي ولايت تکويني هستند؟ البته بنده به بزرگواري ايشون معتقد هستم و علافه مندم شايد ايشان داراي ولايت تکويني هم داشته باشند اما اين قابل اثبات نيست اين کار شما نه تنها موجب تقويت ولايت فقيه نميشود بلکه موجبات تضعيف هم هست