زندگی نامه حضرت علی اکبر(ع)
حضرت علی اکبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،سال43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود . و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد.
ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست.
بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع)است که جدّش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته است.
نقل است روزی علی اکبر(ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اکبرسئوال کرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوک؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اکبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت کند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.
درباره شخصیت علی اکبر(ع) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود. در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی که علی اکبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:« یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم.
بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.این قول مبتنی بر این است که وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود. در برخی روایات هم سن ایشان را 28 ساله ذکر کرده اند، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب (ع) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین(ع) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.
امام حسین (ع) در تربیت وی و آموزش قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت.
به هر روی علی اکبر(ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین(ع)بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می کرد. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می کند: هنگامی که اباعبد الله الحسین علیه السلام در کاروان خود حرکت به سمت کربلا می کرد، حالتی به حضرت(ع) دست داد بنام نومیه و در آن حالت مکاشفه ای برای حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت که خارج شد استرجاع کرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » علی اکبر(ع) در کنار پدر بود، و می دانست امام بیهوده کلامی را به زبان نمی راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این کاروان می رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علی اکبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اکبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باکی نداریم،
گفتنی است، با این که حضرت علی اکبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثفیف نکرد، بلکه هاشمی بدون و انتساب به اهل بیت(ع) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:
أنا عَلی بن الحسین بن عَلی نحن بیت الله آولی یا لنبیّ
أضربکَم با لسّیف حتّی یَنثنی ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ
وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی تَاللهِ لا یَحکُمُ فینا ابنُ الدّعی
وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل. علی اکبر(ع) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجاممرّه بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.
امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدک العفا (فرزندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا
در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.اما از این که وی از امام زین العابدین(ع)، فرزند دیگر امام حسین(ع) بزرگتر یا کوچک تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. روایتی از امام زین العابدین(ع) نقل شده که دلالت دارد بر این که وی از جهت سن کوچک تر از علی اکبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: کان لی اخ یقال له علیّ اکبر منّی قتله الناس ...
مقبره حضرت علی اکبر علیه السلام در کربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین ، آقا علی اکبر علیه السلام می باشد.
شعبان , ماه مناجات و صلوات شعبانیه
نیکوترین حالت بنده در محضر پروردگار , حالت انقطاع از غیر اوست. و این درسی است که انسان در مکتب مجموع سلسله ی اولیاء الهی می آموزد. حالت انقطاع, آن حالتی است که سایر صفات کمالیه را در انسان محقق می سازد و بلکه باید آن را روح توحید در وجود انسان دانست. حالت انقطاع از غیر و اتصال و ارتباط به پروردگار متعال , وجود انسان را از غیر حق مبرا ساخته و باعث شکوفایی استعدادهای الهی نهفته در انسان می شود.
خداوند متعال فرموده است مرا با حالت اضطرار و فقر بخوان. آیه ی شریفه ی " امن یجیب المضطرَّ اذا دعاه و یکشف السوء " برای تکرار آن بمنظور درمان درد نیست , بلکه در این آیه ی کریمه خداوند می فرماید" مرا با حال اضطرار بخوان". اگر خواندن و درخواست از پروردگار با این حالت باشد رهایی از هم و غم را نیز در پی خواهد داشت .
وجود انسان همه فقر است و نیاز. و عادت انسان هم بر شکوه و ناله از دردهاست : إِنَّ الإِْنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاإِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعا ً ( که انسان مخلوقی طبعا سخت حریص و بی صبر است. چون شر و زیانی به او رسد سخت جزع و بی قراری می کند.و چون مال و دولتی به او رو کند منع نماید ( معرج – 18 -20)
گریز از دردها و ناراحتی ها جزء طبیعت آدمی است , اما از طرفی دردها را نعمت باید تلقی نمود که نیازمندی و ناتوانی را دائم در جان آدمی یادآوری نموده و در نتیجه از لغزیدن به بزرگترین مکر و وسوسه ی شیطان یعنی " احساس کبریایی و تکبر " باز می دارد.
نیایش های امام سجاد علیه السلام که تماما پرورش دهنده ی روح انسان در نسیم توحید است دائما حالت انقطاع از غیر و غنای نفس از غیر خداوند را طلب می کند. در نیایش پنجم از صحیفه ی سجادیه فرموده اند:
پروردگارا با بخشش خویش ما را از بخشش دیگران بی نیاز ساز و با ایجاد ارتباط با خودت , ما را از ترس قطع رابطه با دیگران نجات ده.
اگر در اجتماع امروز دقیق شویم , درد تنهایی بسیاری از افراد را رنج می دهد.و این رنجی مقدس و تا اندازه ای برخاسته از میل به جاودانگی انسان است که راه را بر پیوستن انسان به کسی که همیشه جاودان و ابدی است می گشاید.
از دعاهایی که قرائت و تدبر در آن بسیار سفارش شده است " مناجات شعبانیه " است.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد واسمع دعائی اذا دعوتک و اسمع ندائی اذا نادیتک ..... انا عبدک الضعیف المذنب ....
درباره ی این دعای شریف ( مناجات شعبانیه ) وارد شده که : این مناجات از حضرت امیر علیه السلام و فرزندان آن حضرت است و همه ی ائمه ی طاهرین با آن خدا را می خوانده اند و کمتر دعا و مناجاتی دیده شده که درباره ی آن تعبیر شده باشد که : همه ی ائمه علیهم السلام آن را می خوانده اندو با آن خدا را مناجات می کرده اند.
این مناجات در واقع مقدمه ای جهت تنبه و آمادگی انسان برای پذیرش وظایف ماه مبارک رمضان می باشد.
"الهی هب لی کمال الانقطاع الیک " حضرت امام خمینی ره در شرح این عبارت فرموده اند: " کمال انقطاع به این سادگی حاصل نمی شود, احتیاج فوق العاده به تمرین, زحمت , ریاضت , استقامت , و ممارست دارد تا بتواند با تمام قوا از " ماسوی الله " منقطع گردد. و بغیر خداوند توجهی نداشته باشد.
تمام صفات وارسته ی انسانی در انقطاع کامل الی الله نهفته است.
شما خیال می کنید گریه های ائمه ی طاهرین و ناله های حضرت سجاد علیه السلام برای تعلیم بوده و می خواسته اند بدیگران بیاموزند؟
آنان با تمام مقام شامخی که داشتند از خوف خدا می گریستند و می دانستند راهی که در پیش دارند , پیمودنش چقدر مشکل و خطرناک است."(جهاد اکبر – امام خمینی رحمت الله علیه)