بخش دوم : فرمان الهی برای مطلبیمهم
و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهیمی دهم . و وظیفه خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم مبادا که از سوی او عذابیفرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد . هر چند توانش بسیار و دوستی اش(با من ) خالص باشد-معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه(درباره ی علی ) نازل کرده به مردم نرسانم ، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام ؛ وخداوند تبارک و تعالی امنیت از [ آزار ] مردم را برایم تضمین کرده و البته که اوبسنده و بخشنده است .( بِسْمِ الله الرَّحْمانِالرَّحیمِ، یا أَیهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک - فی عَلِییعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یعْصِمُک مِنَ النّاسِ).پس آنگاه خداوند چنین وحی امفرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز . ای فرستاده ما! آن چه از سوی پروردگارتدرباره علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی رابه انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد . » هان مردمان ! آنچه بر من فرود آمده ، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه رابیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام ، پروردگارم - کهتنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهیاعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر ، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس ازمن بوده . جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس ازمن نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است ؛
و پروردگارم آیهای بر من نازل فرموده که : « همانا ولی ، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبراو و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند . » وهر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواهاست .
و من از جبرئیل درخواستم که از خداوند سلام اجازهکند و مرا از این مأموریت معاف فرماید . زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان ودسیسه ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را می دانم؛ همانان که خداوند در کتابخود در وصفشان فرموده: «به زبان آن را می گویند که در دل هایشان نیست و آن را اندکو آسان می شمارند حال آن که نزد خداوند بس بزرگ است .»
و نیز از آن روی کهمنافقان بارها مرا آزار رسانیده تا بدانجا که مرا اُذُن (سخن شنو و زودباور)نامیده اند ، به خاطر همراهی افزون علی با من و رویکرد من به او و تمایل و پذیرش اواز من، تا بدانجا که خداوند در این موضوع آیه ای فرو فرستاده: « و از آنانند کسانیکه پیامبر خدا را می آزارند و می گویند : او سخن شنو و زودباور است . بگو : آری سخنشنو است . - بر علیه آنان که گمان می کنند او تنها سخن می شنود - لیکن به خیر شماست، او ( پیامبر صلی الله علیه و آله ) به خدا ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق می کند وراستگو می انگارد»
و اگر می خواستم نام گویندگانچنین سخنی را بر زبان آورم و یا به آنان اشارت کنم و یا مردمان را به سویشان هدایتکنم [ که آنان را شناسایی کنند ] می توانستم . لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامتنموده لب فروبستم . با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر این که آن چه درحق علی عیه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم . سپس پیامبر صلّی الله علیه وآله چنین خواند : « ای پیامبر ما ! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّعلی - ابلاغ کن ؛ وگرنه کار رسالتش را انجام نداده ای . و البته خداوند تو را ازآسیب مردمان نگاه می دارد . »